نحوه تشخیص دادن گرسنگی واقعی
در زندگی خود به غذا قدرت بسیار زیادی داده ایم:غذا می تواند باعث شود احساس شادی، ناراحتی و یا حتی گناه کنیم. برخی رژیم های غذایی تشویقمان می کنند میزان غذای دریافتی مان را محدود کنیم و یا اصلا لذت غذا خوردن را به کل کنار بگذاریم. وقتی در استراتژی های رژیم خود شکست می خوریم، احساس محرومیت، ناامیدی و حتی خشم می کنیم. گرسنگی نشانه های فیزیکی واقعی دارد که در سایه ی ارتباطی عمیق تر با غذا قرار می گیرند. این ارتباط ممکن است از نوع احساسی باشد، یعنی غذا می خوریم تا به جای اینکه از نظر فیزیکی انرژی بگیریم احساساتمان را تغذیه کنیم.
غذا دشمن ما نیست!
نوبت به غذا که می رسد تعادلمان را از دست می دهیم، باید به خود یادآوری کنیم که غذا در واقع دشمن نیست بلکه منبع بیولوژیکی مواد مغذی ضروری و مفید است. طوری زندگی می کنیم تا بخوریم نه اینکه بخوریم تا زنده بمانیم.
و درست به همین دلیل است که می خواهم شما را مجددا به سمت محرک فیزیولوژیکی خوردن ببرم. گرسنگی چیست؟ چگونه حسی است؟ و چرا ما اینقدر از تجربه کردنش هراس داریم؟
گرسنگی واقعی را چگونه تشخیص دهیم؟
گرسنگی سالم چیست؟
گرسنگی سالم در واقع گرسنگی فیزیولوژیکی و بیولوژیکی واقعی است. چون شما نوعی از گرسنگی را تجربه می کنید که این نشانه ها را دارد:
صدای معده تان را می شنوید چون مایع درون آن، انتظار غذا را می کشد.
به صورت متوسط احساس خالی بودن می کنید چون معده عمل گوارش را کامل کرده و حالا به دنبال دور بعدی هضم است.
قند خون افت می کند و سطح انرژی نیز پایین می رود تا علامت دهد که به غذا نیاز دارید.
چرا دیگر احساس گرسنگی را تجربه نمی کنیم؟
دلایل زیادی وجود دارد که چرا بعضی از ما دیگر گرسنگی واقعی را تجربه نمی کنیم. اول اینکه آموخته ایم هر سه ساعت یکبار چیزی بخوریم، بدون اینکه در نظر بگیریم آیا بدنمان برای سوخت بیشتر آماده است یا خیر. همچنین به جای دلایل فیزیولوژیکی، براساس احساسات غذا می خوریم. در جامعه ای سرشار از افراط زندگی می کنیم و خودمان هم به سادگی قربانی اش می شویم. اغلب بی قاعده غذا می خوریم و بسیاری از فعالیت های روزانه مان با غذا همراه می شود. برای مثال اگر به سینما برویم خوردن تنقلات یکی از الزامات است! یا آخر شب ها اغلب به دنبال میان وعده ای هستیم که هوس کرده ایم. ما غذا را با بسیاری از احساسات خوب و بد در هم آمیخته ایم، به همین خاطر است که حالا اینچنین بر ما چیره شده است.
چگونه می توانیم به گرسنگی بازگردیم؟
1- آب بدن را به خوبی تامین کنید.
به نظر ساده می آید، اما گاهی تشنگی را با گرسنگی اشتباه می گیریم و این کار می تواند به راحتی مشکل را حل کند.
2- به گرسنگی فرصت بدهید.
به خود این فرصت را بدهید تا علائم بیولوژیکی گرسنگی را حس کنید. هر سه ساعت غذا خوردن را کنار بگذارید و یا به محض اینکه حس کردید گرسنه اید سریع به سمت غذا نروید. لازم نیست به همان شدتی که روزه می گیرید پیش بروید، اما می توانید آنقدر صبر کنید تا تحریک کننده های گرسنگی را حس کنید. خودتان متوجه خواهید شد کی زمانش است.
گرسنگی واقعی را چگونه تشخیص دهیم؟
3- یادداشت تهیه کنید.
یادداشت کنید که چه زمانی غذا می خورید، چه چیزی می خورید و همچنین بنویسید که قبل و بعد از غذا خوردن چه احساسی داشته اید. این کار کمک می کند از بدن خود آگاهی پیدا کنید. کاربرد واقعی این کار، جمع آوری اطلاعات نیست بلکه آگاهی ای است که با جمع آوری آنها بدست می آورید.
4- بدن خود را تغذیه کنید.
روی این تمرکز کنید که بدن را با مواد مطلوب تغذیه کنید. وقتی احساس واقعی گرسنگی را تجربه کنید، سعی می کنید منبع سوخت خود را با غذاهایی کامل دوباره پر کنید. این فرصت فوق العاده را با دریافت غذاهای دارای کالری بی ارزش از بین نبرید. ذخایر خود را با مواد مغذی پر کنید که برای داشتن احساس خوب به آنها نیازمندید. یادداشت برداری کمکتان می کند این غذاها را پیدا کنید. اما می توانید با غذاهایی شروع کنید که می دانیم برای همه مناسب است:سبزیجات، آجیل ها و دانه ها و منابع سالم پروتئین.
چرا این تغییر کوچک، قواعد را تغییر می دهد؟
وقتی مجددا عادت کنیم که گرسنگی بیولوژیکی را تشخیص دهیم و طوری غذا بخوریم که به سیری حقیقی برسیم، در واقع با بدن خود دوباره مرتبط شده ایم. وقتی به بدنتان گوش می دهید، بیشتر به آن احترام خواهید گذاشت. می دانید که می توان از فرصت ایجاد شده با گرسنگی واقعی استفاده کنید تا بدن را با سوختی باکیفیت و مناسب پر کنید و اجازه ندهید سوختی بی کیفیت سرعتتان را بگیرد. شاید این روش به نظر تنها شیوه ای برای کاهش وزن باشد اما مطمئن باشید با انجامش خیلی چیزها درباره خود و بدنتان متوجه می شوید. خواهید دید که رابطه تان با غذا چقدر تغییر می کند و حالتان نیز بهتر است.