تمام جوامع انسانی برای تداوم بخشیدن به حیات خویش، نیازمند مسائل مختلفی از جمله فرهنگ می باشند.
تمام جوامع انسانی برای تداوم بخشیدن به حیات خویش، نیازمند مسائل مختلفی از جمله فرهنگ می باشند. هر چند برخی از کارشناسان بر این باورند که هیچ جامعه و جمعیت بشری را نمی توان فاقد فرهنگ یافت نمود به این که مثلا به افرادی که در غارها و یا بیابان ها زندگی می کنند و از تمدن و پیشرفت جوامع امروزی بدورند نمی توان گفت که آنان فرهنگی ندارند چرا که اگر دقت شود همین افراد نیز برای زندگی خویش،فرهنگی تعریف کرده که بر اساس آن رفتار می کنند که مبنای پیوند آنان با همدیگر قرار گرفته است.گذشته از صحت یا عدم صحت این نظریه،باید توجه کرد که این سخن حکایت از اهمیت و ضرورت وجود و حضور فرهنگ در تمام جمعیت های انسانی دارد که می خواهند با یکدیگر ارتباط گرفته و به زندگی در کنار هم بپردازند.
بنابراین نمی توان جایگاه و ضرورت فرهنگ در میان انسان ها را انکار نمود به ویژه در دنیای کنونی که دنیای ارتباطات و مسائل فرهنگی در آن بسیار جدی می نماید.آنچه که در این عصر،فوق العاده مهم به نظر می رسد این که تمام جوامع باید همواره به فرهنگ خویش توجه کرده و نگذارند دیگران به آن هجمه کرده و آن را از میان ببرند.این موضوع در جوامع اسلامی از اهمیت بیشتری برخوردار است چرا که فرهنگ اسلامی تنها فرهنگ غنی در این عصر و زمان می باشد که می تواند انسان ها را به سعادت ابدی رهنمون باشد.
پس از بیان مقدمه کوتاه،در این مجال ما به بررسی فرهنگ از دیدگاه بزرگان خواهیم پرداخت.به عبارت دیگر ما در این نوشته،نوع و زاویه نگاه بزرگانی از جمله حضرت امام خمینی،آیت الله مکارم شیرازی و استاد شهید مطهری به فرهنگ را بیان خواهیم کرد.
● امام خمینی(ره) :
حضرت امام به عنوان کسی که فرهنگ اسلامی را به خوبی شناخته و همواره از آن دفاع نموده و در راه آن از هیچ امری فروگذار ننموده است در حوزه مسائل فرهنگی دیدگاه های ارزشمند فراوانی دارند که ما در این جا به برخی از آنها اشاره می کنیم.
امام،اصلاح مملکت را به اصلاح فرهنگ پیوند داده و چنین بیان می دارند:« راه اصلاح یک مملکتی فرهنگ آن مملکت است ... اگر فرهنگ درست بشود، یک مملکت اصلاح می شود» (۱) ایشان در بیانی دیگر،آبشخور تمام نیک بختی ها و بدبختی ها را فرهنگ دانسته و چنین می فرمایند:« فرهنگ مبدأ همه خوشبختیها و بدبختیهای ملت است» (۲) در یکی از سخنان امام،فرهنگ مردم اساس استقلال و ملیت دانسته شده و می خوانیم:«فرهنگ اساس ملت است، اساس ملیت یک ملت است، اساس استقلال یک ملت است» (۳)
در باب رویکردهای فرهنگی،امام فرهنگ را به دو قسم مستقل و وابسته تقسیم کرده و در ارتباط با فرهنگ وابسته چنین فرمودند:« فرهنگ »وابسته« به معنای اینکه یک فرهنگی داشته باشیم ما، دانشگاه داشته باشیم، نگویند دانشگاه نداریم، دانشکده، دانشگاه، دانشسرا، همه این الفاظ موافق با فرم تمدن، الفاظش را داشته باشیم لکن محتوا نداشته باشد» (۴) از طرف دیگر امام وابستگی فرهنگی را با وابستگی در اساس مسائل برابر دانسته و می گویند:« اگر در فرهنگ، ما وابستگی داشته باشیم، در اساس مسائل وابستگی پیدا می کنیم» (۵)
اما در این که اصلاح فرهنگ باید از سوی چه فرد و یا افرادی صورت پذیرد ایشان بر این باورند که این مهم(اصلاح فرهنگ) باید از طرف کسانی باشد که خود در این حوزه بوده و آن را به درستی می شناسند.به تعبیری دیگر امام بر این اعتقادند که اگر بخواهیم اصلاح در باب مسائل فرهنگی صورت دهیم باید از صاحب نظران حوزه فرهنگ بهره گرفته شود.ایشان می فرمایند:« کسانی که در فرهنگ هستند باید فرهنگ را اصلاح بکنند» (۶ )
● آیت الله مکارم شیرازی:
آیت الله مکارم شیرازی که هم اکنون از مراجع بزرگ تقلید به شمار می روند از جمله بزرگانی هستند که در حوزه مسائل فرهنگی به ویژه فرهنگ اسلامی فعالیت ها و شناخت کافی دارند.ایشان در ارتباط با مسائل فرهنگی سخنان و رهنمودهای بسیاری دارند که ما در اینجا به اقتضای حال به بیان برخی از این دیدگاه های بسنده می کنیم.
ایشان اساس شکل گیری فرهنگ جامعه را بر عقاید آن استوار دانسته و معتقدند که اگر بخواهیم فرهنگ اصلاح شود باید پایه های اعتقادی جامعه مستحکم گردد:« فرهنگ یک جامعه که مجموعه پیچیده ای از اعتقادات، مذهب، اخلاق، آداب و رسوم، تاریخ و نگرشهای اجتماعی و سیاسی است، قبل از هر چیز بر عقاید آن جامعه استوار است، و برای هرگونه اصلاحات فرهنگی باید به اصلاح عقاید پرداخت، چراکه تا پایه های محکمی از عقیده نباشد، شکل گیری و اصلاح ایدئولوژی ها و رفتارها ممکن نیست» (۷) ایشان در ادامه چنین بیان می دارند:«به همین دلیل در شرایط نابسامان دنیای کنونی، و طوفانهای سختی که از هر سو می وزد و مظالم و مفاسد عظیمی که سایه شوم بر جوامع بشری انداخته، باید به سراغ تحکیم پایه های عقیده رفت»
آیت الله مکارم در رابطه با تاثیر فرهنگ در کاهش نابهنجاری های اجتماعی معتقدند:« اگر سطح فرهنگ بالا برود، بسیاری از زشتیها جای خود را به زیبائیها،و بسیاری از مفاسد اخلاقی جای خود را به محاسن اخلاقی می دهد» (۸) ایشان برای برون رفت جامعه از تعصبات بی منطق بر این باورند که:« هر قدر سطح فکر مردم کوتاه تر و فرهنگ آنها ضعیف تر باشد، تعصّب های جاهلانه و لجوجانه و تقلیدهای کورکورانه در میان آنها بیشتر است» (۹) همچنین در بازشناسی ریشه های کم رنگ شدن روابط خانوادگی در جامعه اسلامی آن را متاثر از فرهنگ غرب دانسته و بیان می دارند:« نباید فرهنگ غربی به جامعه ما هم سرایت کند که فرزندان از پدر و مادر و یا به عکس پدر و مادر از حال فرزندان و بقیّه بستگان از یکدیگر بی اطّلاع باشند» (۱۰)
● استاد شهید مطهری:
شهید مطهری که بحق باید ایشان را زبانی گویا برای فرهنگ اسلامی دانست از دیگر بزرگانی است که در حوزه مسائل فرهنگی نظراتی خاص داشته که بر اساس آن توانسته است به فرهنگ ما خدمات ارزنده فراوانی بنماید.هر چند ایشان در ارتباط با مسائل فرهنگی مسائل مختلفی را مطرح نموده است ولی ما بر حسب مجال و نیاز به اشاره به برخی از آنها بسنده می کنیم.
استاد در بیان نسبت دین اسلام و فرهنگ می گوید:« اصلًا اسلام و قرآن دین علم و فرهنگ است» (۱۱) وی در باب جایگاه فرهنگ در جوامع،آن را به مثابه روح جامعه می داند و چنین بیان می دارد:«فرهنگ هر جامعه ای روح آن جامعه است» (۱۲) در سخنی دیگر ایشان نسبت به اصالت فرهنگ ها معتقدند:« هر تعلیم و هر فرهنگ که با فطرت انسانی انسان سازگار باشد و پرورش دهنده آن باشد، آن فرهنگ اصیل است»(۱۳) استاد شهید در آسیب شناسی فرهنگ غرب در استنادی به نظریه برخی کارشناسان بر این باورند که عیب بزرگ این فرهنگ آن است که انسان در آن فراموش شده و تمام توجه به طبیعت می باشد که این خود مانع رشد و کمال انسان می گردد.« آگاهان جهان، عیب اساسی که بر فرهنگ و تمدن غربی گرفته اند این است که این فرهنگ، فرهنگ جهان آگاهی و خودفراموشی است. انسان در این فرهنگ به جهان آگاه می گردد، و هرچه بیشتر به جهان آگاه می گردد بیشتر خویشتن را از یاد می برد. راز اصلی سقوط انسانیت در غرب همین جاست» (۱۴)