2 سال پیش / خواندن دقیقه

گزیده ی بهترین رباعی های عاشقانه از شاعران بزرگ |رباعی های زیبا و ناب

گزیده ی بهترین رباعی های عاشقانه از شاعران بزرگ |رباعی های زیبا و ناب

رباعیات عاشقانه از شاعران معروف

آن شب که تو در کنار مایی روزست
و آن روز که با تو می رود نوروزست
دی رفت و به انتظار فردا منشین
دریاب که حاصل حیات امروزست

*****

شد کوچه به کوچه جستجو عاشق او
شد با شب و گریه روبرو عاشق او
پایان حکایتم شنیدن دارد
من عاشق او بودم و او عاشق او..

*****

گویند بهشت و حور عین خواهد بود
آنجا میِ ناب و انگبین خواهد بود
گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک
چون عاقبت کار چنین خواهد بود

خیام نیشابوری

*****

رباعی های زیبا و ناب


با یاد تو صبح تازه آغاز شده
صد پنجره سمت آسمان باز شده
گلدان عقیم و خسته ی کنج حیاط
آبستن جلوه ی گل ناز شده

*****

هرکس که تو را دید پر از عصیان شد
سهمش فقط آوارگی و تاوان شد
بیچاره نسیم راه خود را می رفت
پیچید میان زلف تــو طوفان شد!

سید اکبر سلیمانی

*****

دل جز ره عشق تو نپوید هرگز
جان جز سخن عشق نگوید هرگز
صحرای دلم عشق تو شورستان کرد
تا مهر کسی در ان نروید هرگز


*****


رباعی های ناب و عاشقانه

یک جام پر از شراب دستت باشد
تا حال من خراب دستت باشد
این چند هزارمین شب بیداریست
ای عشق فقط حساب دستت باشد

جلیل صفربیگی

*****

رباعی های عاشقانه

او تکیه زدن به شانه را درک نکرد
احساس کبوترانه را درک نکرد
با این که به هر دشت و دمن می بارید
او تشنگی جوانه را درک نکرد!!


*****

بر درگه خلق بندگی ما را کشت
هر سو پی نان دوندگی ما را کشت
فارغ نشویم یک دم از فکر معاش
ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت

محمد واعظ قزوینی

*****

در بندم از آن دو زلف بند اندر بند
نالانم از آن عقیق قند اندر قند
ای وعده ی فردای تو پیچ اندر پیچ
آخر غم هجران تو چند اندر چند

منوچهری دامغانی


*****

اول به هزار لطف بنواخت مرا
آخر به هزار غصه بگداخت مرا
چون مهره مهر خویش می‌ باخت مرا
چون من همه او شدم بینداخت مرا

مولوی

*****

بهترین رباعیات عاشقانه

در خواب چراغ تا سحر دستم بود
در خواب کلید هر چه در دستم بود
زیباتر از این خواب ندیدم خوابی
بیدار شدم دست تو در دستم بود


ایرج زبردست

*****

این کــــوزه چـــون من عاشق زاری بوده ست
در بنــــــد سر زلـــف نگـــــــاری بـــوده ست
این دسته کـــه برگـــردن او می بینـــــــــــــی
دستی است که بر گـــردن یـــاری بـــوده ست

*****

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما نه تو خوانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده درافتد نه تو مانی و نه من

خیام نیشابوری

*****

اسطوره ی بی بال پریدن ماییم
پروانهٔ بی پریم و بی پرواییم
«لا» گوی خدایان و «بلی» گوی خدا
ماییم که در حجم زمان تنهاییم

قیصر امین پور

*****

دردی نچشیــــدم کـــه دوای تـــــو نـــداشت
آهــــی نکشیـــدم کــــه هــــوای تو نـداشـت
اشکــــی نفشـــاندم کـــه بـــراه تـــو نبــــود
رنگــــی نشکستـــم کـــه صدای تو نــداشت

*****

تلخ است که لبریز حقایق شده‌ است
زرد است که با درد موافق شده‌ است
عاشق نشدی وگرنه می‌ فهمیدی
پاییز بهاریست که عاشق شده‌ است

میلاد عرفان‌پور


شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع