2 سال پیش / خواندن دقیقه

گنجور حافظ شیرازی | 10 غزل زیبا و کوتاه از دیوان اشعار حافظ شیرازی

گنجور حافظ شیرازی | 10 غزل زیبا و کوتاه از دیوان اشعار حافظ شیرازی


ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی
هر جا که روی زود پشیمان به درآیی


******


گنجینه اشعار حافظ

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی

دایم گل این بستان شاداب نمی‌ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی

******


گنجینه اشعار حافظ

سلامی چو بوی خوش آشنایی
بدان مردم دیده روشنایی

درودی چو نور دل پارسایان
بدان شمع خلوتگه پارسایی


******


گنجینه اشعار حافظ

دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی

******

تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی

******

هوا خواه توام جانا و می‌ دانم که می‌ دانی
که هم نادیده می‌بینی و هم ننوشته می‌ خوانی


******

وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی
حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی

******

ز دلبرم که رساند نوازش قلمی
کجاست پیک صبا گر همی‌کند کرمی

قیاس کردم و تدبیر عقل در ره عشق
چو شبنمی است که بر بحر می‌کشد رقمی

******


چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی
که حال ما نه چنین بودی ار چنان بودی

بگفتمی که چه ارزد نسیم طره دوست
گرم به هر سر مویی هزار جان بودی

******

وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به

به شمشیرم زد و با کس نگفتم
که راز دوست از دشمن نهان به

******

شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع