از میان کتب معروف یهود به کتاب دانیال فصل هشتم باز می گردیم، در آنجا چنین می خوانیم :
«در سال سلطنت بل شصر به من که دانیالم رؤیایی مرئی شد بعد از رویایی که اولاً به من مرئی شده بود ، و در رویا دیدم ، و هنگام دیدنم چنین شد که من در قصر شوشان که در کشور عیلام است بودم و در خواب دیدم که در نهر اولای هستم و چشمان هود را برداشته نگریستم و اینکه قوچی در برابر نهر بایستاد و صاحب دو شاخ بود ، و شاخهایش بلند … و آن قوچ را به سمت مغربی و شمالی و جنوبی شاخ زنان دیدم ، و هیچ حیوانی در مقابلش مقاومت نتوانست کرد ، و از اینکه احدی نبود که از دستش رهایی بدهد لهذا موافق رأی خود عمل می نمود و بزرگ می شد …
پس از آن در همین کتاب از دانیال چنین نقل شده : جبرئیل بر او آشکار گشت و خوابش را چنین تعبیر نمود : قوچ صاحب دو شاخ که دیدی ملوک مدائن و فارس ( یا سرزمین های ماد و پارس است ).
یهود از بشارت رویای دانیال چنین دریافتند که دوران اسارت آنها با قیام یکی از پادشاهان ماد و پارس ، و پیروز شدنش بر شاهان بابل ، پایان می گیرد ، و از چنگال بابلیان آزاد خواهند شد .چیزی نگذشت که کوروش در صحنه حکومت ایران ظاهر شد و کشور ماد و پارس را یکی ساخت ، و سلطنتی بزرگ از آن دو پدید آورد
همچنین در کتاب اشعیا نبی باب ۴۵ از ابتدا می گوید :
۱) خداوند به مسیح خویش یعنی کورش که دست راست او را گرفتم تا به حضور وی، امتها را مغلوب سازم و کمر های پادشاهان را بکشایم.
۲) تا درها را به حضور وی مفتوح نمایم و دروازه ها دیگر بسته نشود چنین می گوید:
۳) که من پیش روی تو خواهم خرامید و جایهای ناهموار را هموار خواهم ساخت و در های برنجین را شکسته، پشت بندهای آهنین را خواهم برید.
۴) و گنج های ظلمت و خزاین مخفی را به تو خواهم بخشید تا بدانی که من یَهُوَه که تو را به اسمت خوانده ام خدای اسرائیل می باشم.